گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:تو مشغولی به حسن خود، چه غم داری ز کار ما؟ که هجرانت چه می‌سازد همی با روزگار ما؟

❈۱❈
تو مشغولی به حسن خود، چه غم داری ز کار ما؟ که هجرانت چه می‌سازد همی با روزگار ما؟
چه ساغرها تهی کردیم بر یادت: که یک ذره نه ساکن گشت سوز دل، نه کمتر شد خمار ما
❈۲❈
به هر جایی که مسکینی بیفتد دست گیرندش ولی این مردمی ها خود نباشد در دیار ما
ز رویت پردهٔ دوری زمانی گر برافتادی همانا بشکفانیدی گل وصلی ز خار ما
❈۳❈
تو همچون خرمن حسنی و ما چون خوشه چینانت از آن خرمن چه کم گشتی که پر بودی کنار ما؟
ز دلبندان آن عالم دل ما هم ترا جوید که از خوبان این گیتی تو بودی اختیار ما
❈۴❈
نمی‌باید دل ما را بهار و باغ و گل بی‌تو رخ و زلف و جبینت بس گل و باغ و بهار ما
ز مثل ما تهی‌دستان چه کار آید پسند تو؟ تو سلطانی، ز لطف خود نظر می‌کن به کار ما
❈۵❈
چه دلداری؟ که از هجران دل ما را بیازردی چه دمسازی؟ که از دوری بر آوردی دمار ما
به قول دشمنان از ما، خطا کردی که برگشتی کزان روی این ستمکاری نبود اندر شمار ما
❈۶❈
ز هجرت گر چه ما را پر شکایتهاست در خاطر هنوزت شکرها گوییم، اگر کردی شکار ما
بگو تا: اوحدی زین پس نگرید در فراق تو که گر دریا فرو بارد بنفشاند غبار ما

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

احمدی
2020-10-22T20:36:26
در بیت آخر ننشاند غبار ما به نظر صحیح تر میرسد
نادر
2017-09-13T10:16:22
در بیت آخر، به نظر می رسد نیفشاند صحیح باشد.