گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:من بدین خواری و این غربت از آن راه دراز به تمنای تو افتاده‌ام، ای شمع طراز

❈۱❈
من بدین خواری و این غربت از آن راه دراز به تمنای تو افتاده‌ام، ای شمع طراز
آمدم تا به در خانه سلامت گویم به ملامت ز سر کوچه کجا گردم باز؟
❈۲❈
گر چه در شهر ترا هم نفسان بسیارند نفسی نیز به احوال غریبان پرداز
آز بسیار به دیدار تو دارد دل ما تا بر ما ننشینی ننشیند آن آز
❈۳❈
نازنینا، رخ خوبت به دعا خواسته‌ام می‌نمای آن رخ آراسته و می‌کن ناز
سر مپیچان، که به رخسار تو داریم امید رخ مپوشان، که به دیدار تو داریم نیاز
❈۴❈
در نماز همه گر زانکه حضوری شرطست بی‌حضور تو نشاید که گزارند نماز
مشکل اینست که: هر موی تو در دست دلیست ورنه چون موی تو این کار نمی‌گشت دراز
❈۵❈
راز شبهات بکس چون بتوان گفت؟ که ما روزها شد که بخود نیز نگفتیم این راز
من خود از دام تو دل را برهانم روزی گر تو در دام من افتی نرهانندت باز
❈۶❈
مردمان گر چه درین شهر فراوان داری اوحدی را به خداوندی خود هم بنواز

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۰۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

نگین شکروی
2010-07-13T09:21:18
با درود وسپاس فراوانوزن این شعر فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) است.---پاسخ: با تشکر، وزن شعر تصحیح شد.