گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:منم غریب دیار تو، ای غریب‌نواز دمی به حال غریب دیار خود پرداز

❈۱❈
منم غریب دیار تو، ای غریب‌نواز دمی به حال غریب دیار خود پرداز
بهر کمند که خواهی بگیر و بازم بند به شرط آنکه ز کارم نظر نگیری باز
❈۲❈
گرم چو خاک زمین خوار می‌کنی سهلست چو خاک می‌کن و بر خاک سایه می‌انداز
درون سینه دلم چون کبوتران بتپد چه آتشست که در جان من نهادی باز؟
❈۳❈
هوای قد بلند تو می‌کند دل من تو دست کوته من بین و آرزوی دراز!
بر آستین خیالت همی دهم بوسه بر آستان وصالت مرا چو نیست جواز
❈۴❈
هزار دیده به روی تو ناظرند و تو خود نظر به روی کسی بر نمی‌کنی از ناز
اگر بسوزدت، ای دل، ز درد ناله مکن دم از محبت او می‌زنی، بسوز و بساز
❈۵❈
حدیث درد من، ای مدعی، نه امروزست که اوحدی ز ازل بود رند و شاهد باز

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۰۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مهراهورا
2010-06-09T07:05:36
این غزل در حافظ نسخه ی قدسی که کاملترین و معتبرترین دیوان حافظ است به حافظ نسبت داده شده و در واقع حافظ این غزل را سروده.
عبداله
2019-11-23T14:54:28
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریبگفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریبحافظ