اوحدی:اگر نوبهاری ببینیم باز که بر سبزه زاری نشینیم باز
❈۱❈
اگر نوبهاری ببینیم باز
که بر سبزه زاری نشینیم باز
به شادی بسی میبنوشیم خوش
به مستی بسی گل بچینیم باز
❈۲❈
سر از پوست چون گل برون آوریم
که چون غنچه در پوستینیم باز
زمستان هجران به پایان بریم
بهار وصالی ببینیم باز
❈۳❈
چو دیوانگان رخ به عشق آوریم
پری چهرهای بر گزینیم باز
بگو محتسب را که: بر نام ما
قلم کش، که بیعقل و دینیم باز
❈۴❈
نبودست ما را ز عشقی گزیر
برین بودهایم و برینیم باز
که آن بیقرین را خبر میبرد؟
که با درد عشقت قرینیم باز
❈۵❈
بسی آفرین بر من و اوحدی
که نیکو حدیث آفرینیم باز
کامنت ها