گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:در ضمیر ما نمیگنجد بغیر از دوست کس هر دو عالم را به دشمن ده، که ما را دوست بس

❈۱❈
در ضمیر ما نمیگنجد بغیر از دوست کس هر دو عالم را به دشمن ده، که ما را دوست بس
یاد میدار آنکه: هستی هر نفس با دیگری ای که بی‌یاد تو هرگز بر نیاوردم نفس
❈۲❈
میروی چون شمع و خلقی از پس و پیشت روان نی غلط گفتم، نباشد شمع را خود پیش و پس
غافلست آنکو به شمشیر از تو می‌پیچد عنان قندرا لذت مگر نیکو نمیداند مگس؟
❈۳❈
کویت از اشکم چو دریا گشت و میترسم از آنک بر سر ایند این رقیبان سبکبارت چو خس
یار گندم گون بما گر میل کردی نیم جو هر دو عالم پیش چشم ما نمودی یک عدس
❈۴❈
خاطرم وقتی هوس کردی که: بیند چیزها تا ترا دیدم، نکردم جز به دیدارت هوس
دیگران را از عسس گر شب خیالی در سرست من چنانم کز خیالم باز نشناسد عسس
❈۵❈
اوحدی، راهش به پای لاشهٔ لنگ تو نیست بعد ازین بنشین که گردی بر نخیزد زین فرس

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۱۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

نازنین
2019-01-01T00:12:31
درود! احمد کسروی توی کتاب “ حافظ چه می گوید” این غزل رو به حافظ نسبت داده اند. ممنون میشم اگر منبع قابل استنادی معرفی کنید که بشه درمورد تشخیص شاعر این شعر بهش رجوع کرد.