اوحدی:بیا، که صفهٔ ما بوریای میکده بس به خورخانه نسیم هوای میکده بس
❈۱❈
بیا، که صفهٔ ما بوریای میکده بس
به خورخانه نسیم هوای میکده بس
ز میر و خواجه ملولیم، بعد ازین همه عمر
حضور و صحبت رند و گدای میکده بس
❈۲❈
به منعمان بهل آواز چنگ رندان را
ترانهٔ سبک از جار تای میکده بس
ز قلیههای بزرگان سر که پیشانی
مرا سه جرعهٔ بر ناشتای میکده بس
❈۳❈
گرم به صفهٔ صدر ملک نباشد بار
نشستنم به میان سرای میکده بس
مرا به صومعه، گو: شیخ شهریار مده
سر مرا به جهان خشتهای میکده بس
❈۴❈
گر اوحدی دگری را دعا کند گو: کن
مرا دعای مغان و ثنای میکده بس
کامنت ها