گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:نسپردم از خرابی دل خود به چشم مستش ور زانکه می‌سپردم در حال می‌شکستش

❈۱❈
نسپردم از خرابی دل خود به چشم مستش ور زانکه می‌سپردم در حال می‌شکستش
نقاش دوربین را از دست بر نیاید نقش دگر نهادن پیش نگار دستش
❈۲❈
کی در کنارم آید؟ چو زان میان لاغر در چشم من نیاید غیر از کمر، که بستش
هر کس که دید روزی از دور صورت او نزدیک دوربینان دورست باز رستش
❈۳❈
در سالها نیاید روزی به پرسش ما ور ساعتی بیاید یک دم بود نشستش
جز روی او نباشد قندیل شب نشینان جز کوی او نباشد محراب بت پرستش
❈۴❈
نی، پای بر نیاورد از دامش اوحدی، کو سر نیز بر نیاورد از نیستی که هستش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۲۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها