گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:گر دستها چو زلف در آرم به گردنش کس را بدین قدر نتوان کرد سرزنش

❈۱❈
گر دستها چو زلف در آرم به گردنش کس را بدین قدر نتوان کرد سرزنش
دیگر بر آتش غم او گرم شد دلم آن کو خبر ندارد ازین غم خنک تنش!
❈۲❈
دستم نمی‌رسد که: کنم دستبوس او ای باد صبحدم، برسان خدمت منش
آن کو دلیل گشت دلم را به عشق او خون من شکستهٔ بیدل به گردنش
❈۳❈
گر خون دیدها به گریبان رسد مرا آن نیستم که دست بدارم ز دامنش
دانم که باد را بر او خود گذار نیست ترسم که: آفتاب ببیند ز روزنش
❈۴❈
گر جز به دوست باز کند دیده اوحدی چون دیدهای باز بدوزم به سوزنش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۳۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها