گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:مردی به هوش بودم و خاطر بجای خویش ناگاه در کمند تو رفتم به پای خویش

❈۱❈
مردی به هوش بودم و خاطر بجای خویش ناگاه در کمند تو رفتم به پای خویش
صدبار گفته‌ام دل خود را بدین هوس: کای دل به قتل خویشتنی رهنمای خویش
❈۲❈
وقتی علاج مردم بیمار کردمی اکنون چنان شدم که ندانم دوای خویش
باشد بجای خویش اگرم سرزنش کنی تا پیش ازین چرا ننشستم بجای خویش؟
❈۳❈
پیش تو نیست روی سخن گفتنم، مگر بر دست قاصدی بفرستم دعای خویش
گو: بوسه‌ای بده، لبت ار می‌کشد مرا باری گرفته باشم ازو خون بهای خویش
❈۴❈
ای اوحدی، چو همت او بر هلاک تست شرط آن بود که سعی کنی در فنای خویش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۴۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها