گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:گفتم: ز درد عشق تو گشتم چنین به حال گفتا: منم دوای تو از درد من منال

❈۱❈
گفتم: ز درد عشق تو گشتم چنین به حال گفتا: منم دوای تو از درد من منال
گفتم: شبم چو سال شد از بار هجر تو گفتا: به وصل روز کنم این شب چو سال
❈۲❈
گفتم که: با تو نیست مجال حکایتی گفتا: چو من رضا دهم آسان شود مجال
گفتم: دلم به وصل تو تعجیل می‌کند گفتا: ز من به صبر توان یافتن وصال
❈۳❈
گفتم: به شام روی تو دیدن مبارکست گفتا که: بامداد مبارک ترم به فال
گفتم که: هیچ گوش نکردی به قول من گفتا که: هیچ کار نیاید ز قیل و قال
❈۴❈
گفتم که: ابروی تو نشان می‌دهد بعید گفتا: نشان عید بود دیدن هلال
گفتم: چه دامها که تو داری ز بهر من! گفتا که: دام من نه که زلفست و دانه خال؟
❈۵❈
گفتم که: بوسه‌ای دوسه بر من حلال کن گفتا که: بی‌بها نتواند شدن حلال
گفتم: ز مویه شد تن مسکین من چو موی گفتا: ز ناله نیز بخواهی شدن چو نال
❈۶❈
گفتم که: پایمال فراق توام چرا؟ گفتا: ازان سبب که نداری به دست مال
گفتم: ترا نیافت به شوخی کسی نظیر گفتا: مرا ندید به خوبی کسی مثال
❈۷❈
گفتم: سال من به جهان وصل روی تست گفتا که: نیست ممکن ازین خوبتر سال
گفتم که: چاره نیست مرا در فراق تو گفتا که: چارهٔ تو شکیبست و احتمال
❈۸❈
گفتم: شبی خیال تو نزدیک من رسید؟ گفت: اوحدی، به خواب توان دیدن این خیال

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۵۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کاظم ایاصوفی
2016-04-09T17:58:02
بیت هفتم آخر مصراع اول بعید باید به عید نوشته شودبیت یازدهم سال باید سوال نوشته شود هم در مصراع اول و هم دوم