گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:دیوانه می‌شد از غم او گاه گاه دل زان بستم اندر آن سر زلف سیاه دل

❈۱❈
دیوانه می‌شد از غم او گاه گاه دل زان بستم اندر آن سر زلف سیاه دل
دل را درین حدیث ملامت نمی‌کنم این جرم دیده بود،ندارد گناه دل
❈۲❈
دل خسته‌ام ولی نتوان رفت هر نفس پیش رخ چو آینهٔ او؟ که: آه دل!
بسیار می‌کشد به زنخدان او دلم ای سینه، همتی، که نیفتد به چاه دل
❈۳❈
ای دیده، مردمی کن و چشمی به راه دار آخر نه هم به قول تو گم کرده راه دل؟
جانا، چو زلف با دل شوریده بد مشو دانی که: هست روی ترا نیک خواه دل؟
❈۴❈
گر شمع صورت تو نگشتی دلیل جان هرگز به کوی عشق نمی‌برد راه دل
در جهان نهاد مهر ترا اوحدی، مگر ترسد از آنکه راز ندارد نگاه دل؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۵۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کاظم ایاصوفی
2016-04-11T23:47:07
مصراع اول بیت آخر جان صحیح است نه جهان
حسین علویانی
2018-04-12T01:18:37
عالی بود این شعر ،دل را در این حدیث ملامت نمیکنماین جرمِ دیده بود ،ندارد گناه دل