گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:صنما، به دلنوازی نفسی بگیر دستم که ز دیدن تو بی‌هوش و ز گفتن تو مستم

❈۱❈
صنما، به دلنوازی نفسی بگیر دستم که ز دیدن تو بی‌هوش و ز گفتن تو مستم
دل من به دام عشق تو کنون فتاد و آنگه تو در آن، گمان که: من خود ز کمند عشق جستم
❈۲❈
دل تنگ خویشتن را به تو می‌دهم، نگارا بپذیر تحفهٔ من، که عظیم تنگ دستم
خجلم که بر گذشتی تو و من نشسته، یارب چو تو ایستاده بودی، به چه روی می‌نشستم؟
❈۳❈
به مؤذن محلت خبری فرست امشب که به مسجدم نخواند، چو ترا همی پرستم
چه سلامها نبشتم بتو از نیازمندی! مگرت نمی‌رسانند چنانکه می‌فرستم؟
❈۴❈
اگرت رمیده گفتم، نشدم خجل، که بودی و گرم ربوده گفتی، نشدی غلط که هستم
به دو دیده خاک پای تو اگر کسی بروید به نیاز من نباشد، که برت چو خاک پستم
❈۵❈
تو به دیگران کنی میل، چو من چگونه باشی؟ که ز دیگران بدیدم دل خویش و در تو بستم
دلم از شکست خویشت خبری چو داد، گفتی؟ دل اوحدی چه باشد؟ که هزار ازین شکستم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۷۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

علی راد
2019-04-11T08:20:03
بیت نهم به جای بدیدم باید بریدم باشه