گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:تو دامن از کف من دوش در کشیدی و گفتم که: آستین تو بوسم، بر آستان تو افتم

❈۱❈
تو دامن از کف من دوش در کشیدی و گفتم که: آستین تو بوسم، بر آستان تو افتم
دلم چو غنچه سحرگاه تنگ بود و به مهرت ز دیده اشک ببارید و من چو گل بشکفتم
❈۲❈
ز طیره بر نظرم نیز راه خواب ببستی چو یک دو روز بدیدی که با خیال تو جفتم
هزار تلخ بگویی مرا و چون بر مردم فغان کنم ز تو،منکر شوی که: هیچ نگفتم
❈۳❈
ز رنگ گونهٔ زردم چو روز گشت هویدا اگر چه راز دل خود ز چند گونه نهفتم
درین فراق چه شبها که مردمان محلت ز نالهٔ من مسکین نخفته‌اند و نخفتم!
❈۴❈
چه قصها که گذشت از فراق روی تو بر من عجب! که این همه بگذشت و عبرتی نگرفتم!
دل مرا به سر زلف تابدار مشوران که چون ز پای در آیم دگر به دست نیفتم
❈۵❈
ز اوحدی گل رخسار خود نهفته چه داری؟ بیا، که مهرهٔ دل را به خار هجر تو سفتم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۸۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها