گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:خود را ز بد و نیک جدا کردم و رفتم رستم ز خودی، رخ به خدا کردم و رفتم

❈۱❈
خود را ز بد و نیک جدا کردم و رفتم رستم ز خودی، رخ به خدا کردم و رفتم
آن نفس به همی، که گرفتار علف بود او را چو خران سر به چرا کردم و رفتم
❈۲❈
کام همگان محنت و ناکامی من بود کم گفتم و آن کام فدا کردم و رفتم
هر فرض که از من به همه عمر قضا شد در یک رکعت جمله قضا کردم و رفتم
❈۳❈
هر قرض که در گردن من بود ز غیری از خون دل و دیده ادا کردم و رفتم
روی همگان چونکه به محراب ریا بود من پشت برین روی و ریا کردم و رفتم
❈۴❈
پای دلم از هر هوسی سلسله‌ای داشت از پای دل آن سلسله وا کردم و ر فتم
تن را به نم چشم فرو شستم و شد پاک دل را به غم عشق دوا کردم و رفتم
❈۵❈
دیدم که: دل اوحدی این جا بگرو بود او را به دل خویش رها کردم و رفتم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۸۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

احمد
2013-03-27T11:26:00
این بیت مرا به رحمت خداوندی بیشتر امید وار می سازد و من این خلاصه این شعر را بر سنگ قبر پدر مرحومم نوشتم شاید خداوند عنایتی بکند و او را بیامرزد هر فرض که از من به همه عمر قضا شددر یک رکعت جمله قضا کردم و رفتم
جعفری
2017-08-01T19:57:48
بیت دوم مصرع اول اشتباه استآن نفس بهیمی درست است در نسخه نفیسی. و منظورش نفس حیوانی و نفس اماره است