اوحدی:دگر رخت ازین خانه بر در نهادم دگر خاک آن کوچه بر سر نهادم
❈۱❈
دگر رخت ازین خانه بر در نهادم
دگر خاک آن کوچه بر سر نهادم
دگر پای صبر از زمین برگرفتم
دگر دست غارت به دل در نهادم
❈۲❈
دگر عهد با نیستی تازه کردم
دگر بار هستی به خر بر نهادم
به بوی گل عارض او دل خود
در آن زلف چون سنبل تر نهادم
❈۳❈
چنان دل به شمع رخ او سپردم
که با نور چشمش برابر نهادم
ز اشک چو خون بر رخ زعفرانی
چو لعل بدخشی به زر بر نهادم
❈۴❈
مسلمان کنون ساختم اوحدی را
که در دست آن چشم کافر نهادم
کامنت ها