گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:معراج ما به روح و روان بود صبح دم دیدار ما به دیدهٔ جان بود صبح دم

❈۱❈
معراج ما به روح و روان بود صبح دم دیدار ما به دیدهٔ جان بود صبح دم
آن دلفروز پرده برانداخت همچو روز از چشم غیر اگرچه نهان بود صبح دم
❈۲❈
چون فکرتم ز انفس و آفاق در گذشت پرواز من برون ز جهان بود صبح‌دم
با جبرئیل عقل روانم، که شاد باد، از رفرف دماغ روان بود صبح دم
❈۳❈
جایی رسید فکرم و بگذشت، کندرو روح‌القدس کشیده عنان بود صبح دم
طاوس جانم از هوس منتهای وصل بر شاخ سدره جلوه کنان بود صبح دم
❈۴❈
دریافتم ز قرب مکانی و منزلی کان جانه منزل و نه مکان بود صبح دم
اندیشها که وهم هراسنده کرده بود با شوق گفتنم نه چنان بود صبح‌دم
❈۵❈
و آن سودها که نفس هوس پیشه جمع داشت در کوی عشق جمله زیان بود صبح دم
او خود ثنای خود به خودی گفت: کاوحدی از وصف حال کند زبان بود صبح‌دم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۹۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها