گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:به یک نظر چو ببردی دل زبون ز برم چرا به دیدهٔ رحمت نمی‌کنی نظرم؟

❈۱❈
به یک نظر چو ببردی دل زبون ز برم چرا به دیدهٔ رحمت نمی‌کنی نظرم؟
به تن ز پیش تو دورم، ولی دلم بر تست نگاه دار دلم را، که سوختی جگرم
❈۲❈
روا مدار که: با دشمنان من شب و روز تو جام بر لب و من بی‌لب تو جامه درم
بدان صفت زده‌ای خیمه بر دلم شب و روز که سال و ماه تو گویی به خیمهٔ تو درم
❈۳❈
ز هر چه خلق بگویند و هر سخن که رود به جز حدیث تو چیزی نمی‌کند اثرم
به ترک آینه گفتم چو عاشق تو شدم ز بیم آنکه مبادا به خویشتن نگرم
❈۴❈
شنیده‌ام که: ترا با شکستگان کاریست بدان نشاط و هوس دم بدم شکسته‌ترم
خیال بود که: وقتی به رغم بدگویان شب فراق به پرسش در آمدی ز درم
❈۵❈
کنون ز نیمه ره او نیز باز می‌گردد که راه سیل گرفتست از آب چشم ترم
چه جور ازین بتر آخر؟ که از برای یکی به پیش تیر جفای هزار کس سپرم
❈۶❈
دلت ببخشد و بر حال من نبخشی تو ز آه اوحدی ار بشنوی شبی خبرم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۰۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها