گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:سرم سودای او دارد، زهی سودا که من دارم! از آن سر گشته می‌باشم که این سوداست در بارم

❈۱❈
سرم سودای او دارد، زهی سودا که من دارم! از آن سر گشته می‌باشم که این سوداست در بارم
سرم در دام این سودا بهل، تا بسته می‌باشد اگر زین بند نتوانم که: پای خود برون آرم
❈۲❈
حدیث آن لب شیرین رها کردیم و بوسیدن چو یاد رخ خوبش ز دور آسایشی دارم
ز کار عشق او ما را نشاید بود بی‌کاری که تا بودیم کار این بود و تا باشم درین کارم
❈۳❈
نشان دانهٔ خالش ز هر مرغی چه می‌پرسی؟ ز من پرس این حکایت را، که در دامش گرفتارم
رفیقان راز عشق او ز من بیزار نتوان شد اگر زاری کنم وقتی، چه باشد؟ عاشق زارم
نه نیکست این که: خود روزی ز بد حالان نمی‌پرسی
مگر نیکو نمی‌دانی، طبیب من، که: بیدارم؟
❈۴❈
تو پنداری که: او با تو وفا ورزد، دلا، مشنو جمال خوب و مال پر،وفا ورزد؟ نپندارم
ازین سودا که می‌ورزد نخواهد شد دلم خالی اگر در پای او صد پی بسوزند اوحدی دارم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۱۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کاظم ایاصوفی
2019-11-21T04:42:52
مصراع دوم بیت سوم با یاد رخ خوبش صحیح است