اوحدی:چشم جان بر اثرت میدارم گوش دل بر خبرت میدارم
❈۱❈
چشم جان بر اثرت میدارم
گوش دل بر خبرت میدارم
میکنم جای تو در جان، گر چه
گفتی: از دل بدرت میدارم
❈۲❈
همچو خاکم بدر افگندی و من
روی بر خاک درت میدارم
دوش گفتی که: نداری سر من
به سر تو که سرت میدارم
❈۳❈
به جفا خونم ازین بیش مریز
که به خون جگرت میدارم
دل ترا دوستتر از جان دارد
من از آن دوستترت میدارم
❈۴❈
سپری شد دلم، از بس که درو
ناوک دل سپرت میدارم
در تو بستم چو کمر دل، گفتی
کز میان زودترت میدارم
❈۵❈
اوحدی وار در آیینهٔ دل
همچو نقش حجرت میدارم
کامنت ها