گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:سخن بگوی چو من در سخن نمی‌باشم که در حضور تو با خویشتن نمی‌باشم

❈۱❈
سخن بگوی چو من در سخن نمی‌باشم که در حضور تو با خویشتن نمی‌باشم
چو بوی پیرهنت بشنوم ز خود بروم چنان که گویی در پیرهن نمی‌باشم
❈۲❈
به وقت دیدنت ار در دعا کنم تقصیر ز من مگیر، که آن لحظه من نمی‌باشم
مرا اگر چه بسی عیب هست، شکر کنم که در وفا چو تو پیمان‌شکن نمی‌باشم
❈۳❈
دلم به شکل دهان تو زان سبب تنگست که هیچ بی‌سخن آن دهن نمی‌باشم
من از برای تو گشتم مقیم، تا دانی که بر گزاف درین انجمن نمی‌باشم
❈۴❈
به روز مردنم ار با جنازه خواهی بود در انتظار حنوط و کفن نمی‌باشم
برای مصلحت ار گفتم: از تو سیر شدم از آن مرنج، که بر یک سخن نمی‌باشم
❈۵❈
اگر تو قصد تن و جان اوحدی داری بیا، که زنده بدین جان و تن نمی‌باشم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۳۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها