گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:نظر چو بر لب و دندان یار خویش کنم طویلهٔ گهر اندر کنار خویش کنم

❈۱❈
نظر چو بر لب و دندان یار خویش کنم طویلهٔ گهر اندر کنار خویش کنم
مرا ز خاک درش شرمسار باید بود اگر نظر به تن خاکسار خویش کنم
❈۲❈
حساب من چه کند یار؟ آن چنان بهتر که او شمار خود و من شمار خویش کنم
رقیب اگر چه بر آن در ملازمست ولی سگ استخوان خورد و من شکار خویش کنم
❈۳❈
چو نیست جای ملامت، بهل، که مدعیان فغان کنند و من آهسته کار خویش کنم
گرم نهی چو کله تیغ تیز بر تارک گمان مبر تو که: من ترک یار خویش کنم
❈۴❈
مرا ز دوست خویش اعتماد آنم نیست که پنجه با سر و دست نگار خویش کنم
چو اوحدی سخن از لعل آن صنم راند هزار دامن گوهر نثار خویش کنم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۶۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها