اوحدی:زلف تو اگر به تاب میبینم دل ز آتش غم کباب میبینم
❈۱❈
زلف تو اگر به تاب میبینم
دل ز آتش غم کباب میبینم
این جور، که بر دلم پسندیدی
ظلمیست که بر خراب میبینم
❈۲❈
در دیدهٔخود خیال رخسارت
چون عکس قمر در آب میبینم
این شیوهٔ چشمهای بیخوابت
گویی که: مگر به خواب میبینم
❈۳❈
روی تو کشد مرا و این معنی
از دور چو آفتاب میبینم
هجر تو و مرگ اوحدی را من
«من ذلک» یک حساب میبینم
❈۴❈
هر چیز که آن خطاست در عالم
چون از تو بود، صواب میبینم
کامنت ها