گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:دیریست تا ز دست غمت جان نمی‌بریم وقتست کز وصال تو جانی بپروریم

❈۱❈
دیریست تا ز دست غمت جان نمی‌بریم وقتست کز وصال تو جانی بپروریم
نه‌نه، چه جای وصل؟ که ما را ز روزگار این مایه بس که: یاد تو در خاطر آوریم
❈۲❈
آن چتر سلطنت، که تو در سر کشیده‌ای در سایهٔ تو هم نگذارد که بنگریم
عیدیست هر به ماهی اگر ابروی ترا همچون هلال عید ببینیم و بگذریم
❈۳❈
روزی به بزم و مجلس ما در نیامدی تا بنگری که: بی‌تو چه خونابه میخوریم؟
احول ما، کجاست، دبیری که بشنود تا نامه می‌نویسد و ما جامه می‌دریم
❈۴❈
از ما کسی به هیچ مسلمان خبر نکرد: کامروز مدتیست که در بند کافریم
ناز ترا کجاست خریدار به ز ما؟ کان را بهر بها که تو گویی همی‌خریم
❈۵❈
هر روز رنج ما ز فراقت بتر شود ایدون گمان بری تو که هر روز بهتریم
گوشی بما نداشته‌ای هیچ بار و ما در گوش کرده حلقه و چون حلقه بر دریم
❈۶❈
ما را، اگر چه صد سخن تلخ گفته‌ای با یاد گفتهای تو در شهد و شکریم
صد شب گریستیم ز هجرت چو اوحدی باشد که: با وصال تو روزی به سر بریم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۸۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

علیرضا فاطمی
2017-08-21T10:22:00
سلامبیت ششماحوال مااصلتح بفرمایید.
علیرضا فاطمی
2017-08-21T10:22:20
سلامبیت ششماحوال مااصلاح بفرمایید.