اوحدی:از تو میسر نشد کنار گرفتن پیش تو داند دلم قرار گرفتن
❈۱❈
از تو میسر نشد کنار گرفتن
پیش تو داند دلم قرار گرفتن
کعبهٔ من کوی تست و حج دل من
حلقهٔ آن زلف تابدار گرفتن
❈۲❈
گر ز دل من به گرد غصه برآری
از تو نخواهد دلم غبار گرفتن
عشق ترا نیک میشمردم و بد شد
جهل بود کار عشق خوار گرفتن
❈۳❈
دست نگارین مبر به تیغ، که ما خود
دست بشستیم ازین نگار گرفتن
حاصلت از یار چون به جز غم دل نیست
توبه کن، ای اوحدی، ز یار گرفتن
❈۴❈
رو به کناری بساز، چون نتوانی
کام دل خویش در کنار گرفتن
کامنت ها