گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:مشنو که: از کوی تو من هرگز به در دانم شدن یا خود به جور از پیش تو جایی دگر دانم شدن

❈۱❈
مشنو که: از کوی تو من هرگز به در دانم شدن یا خود به جور از پیش تو جایی دگر دانم شدن
زان رخ چراغی پیش دار امشب، که بر من از غمت شب نیک تاریکست با نور قمر دانم شدن
❈۲❈
چون خواهم از زلفت کمر گویی که: داغی بس ترا داغ غلامی بر جبین چون بی‌کمر دانم شدن
وقتی که من در پای تو چون گوی سرگردان شوم دست از ملامت باز کش، کانجا به سر دانم شدن؟
❈۳❈
من پیش شمشیر بلا صد پی‌سپر گشتم ولی آن تیر چشم مست را مشکل سپر دانم شدن
وقتی که می‌رانی مرا، پایم نمی‌پوید دمی وانگه که می‌خوانی مرا مرغ به پردانم شدن
❈۴❈
گفتی: برو، چون اوحدی، برآستانم سربنه آنجا گرم ره می‌دهی من خاک در دانم شدن

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۲۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها