گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:نفسم گرفت ازین غم، نفسی هوای من کن گره‌ام فتاد بردم،به دمی دوای من کن

❈۱❈
نفسم گرفت ازین غم، نفسی هوای من کن گره‌ام فتاد بردم،به دمی دوای من کن
دگری بهای خویش ار نستاند از تو بوسه تو ز بوسه هر چه داری همه در بهای من کن
❈۲❈
نه رواست زشت کردن به جزای خوبکاران دل من چه کرد با تو؟ تو همان بجای من کن
چو ز گردنم گشودی گره دو دست سیمین سر زلف عنبرین را همه بند پای من کن
❈۳❈
دل این بهانه‌جویان بگریزد از غم تو تو حوالت غم خود به در سرای من کن
چه زنی به تیغ و تیرم؟ چه نخواهم از تو بوسی رخ چون سپر که داری سپر بلای من کن
❈۴❈
به دو روز آشنایی چه نهی سپاس بر من؟ رخت آشناست، حالی، دلت آشنای من کن
همه پیرهن قبا شد ز غم تو بر تن من تو ز ساعد و بر خود کمر و قبای من کن
❈۵❈
چو بلای اوحدی را ز سر تو دور کردم همه عمر تا تو باشی برو و دعای من کن

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۳۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

افسانه
2020-06-12T18:57:07
گِرِهم فتاد بر دَم، به دَمی دوای من کناین درست نیست؟؟؟بدهی دوای من کن چه معنایی میده؟؟