گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:جانا، به حق دوستی، کان عهد و پیمان تازه کن جان را به رخ دل بازده، دل را ز لب جان تازه کن

جانا، به حق دوستی، کان عهد و پیمان تازه کن
جان را به رخ دل بازده، دل را ز لب جان تازه کن
از دل برون کن کینه را، صافی کن از ما سینه را
آن عادت پیشینه را، پیش آر و پیمان تازه کن
❈۱❈
این درد پنهانم ببین، وین محنت جانم ببین این چشم گریانم ببین و آن روی خندان تازه کن
تا زلف مشکین خم زدی، آفاق را برهم زدی چون در حریفی دم زدی، رخ با حریفان تازه کن
❈۲❈
ای یار نافرمان من وی در کمین جان من ای دیدنت درمان من، دردم به درمان تازه کن
با گوی و چوگان،ای پسر، روزی به میدان برگذر هم آب گل رویان ببر، هم خاک میدان تازه کن
❈۳❈
چون اوحدی زان تو شد، محکوم فرمان تو شد رخ را، چو مهمان تو شد، در روی مهمان تازه کن

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۳۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها