گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:بر سر کویت ای پسر، پی سپرم، دریغ من! با غم رویت از جهان میگذرم، دریغ من!

❈۱❈
بر سر کویت ای پسر، پی سپرم، دریغ من! با غم رویت از جهان میگذرم، دریغ من!
با تو نشست دشمنم روی به روی و من چنین دور نشسته در شما می‌نگرم، دریغ من!
❈۲❈
برد گمان که به شود خسته دلم به وصل تو دیدم و روز وصل خود زارترم، دریغ من!
از در خود برانیم هر دم و من به حکم تو میروم و نمی‌روی از نظرم، دریغ من!
❈۳❈
دل به تو شاد وآنگهی چشم تو در کمین جان من ز فریب چشم تو بی‌خبرم، دریغ من!
تن به رخ تو زنده بود، از تو برید و مرده شد بر تن مرده بی‌رخت مویه گرم، دریغ من!
❈۴❈
لعل لب تو خون من خورده چنین و آنگهی من ز درخت قامتت بر نخورم، دریغ من!
رفت برون بسان آب از ره دیده خون دل آتش دل برون نرفت از جگرم، دریغ من!
❈۵❈
از ستمت خلاص دل نیست، که هر کجا روم هجر تو می‌رود روان بر اثرم،دریغ من!
چشم ترا چنانکه من دیدم و فتنهای او گر ز تو جان برد کسی، من نبرم، دریغ من!
❈۶❈
نیست دریغ کاوحدی برد خطر ز دست تو من که ز دست خویشتن در خطرم، دریغ من!

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۳۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها