گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:شبت می‌بینم اندر خواب و می‌گویم: وصالست این به بیداری تو خود هرگز نمی‌پرسی: چه حالست این؟

شبت می‌بینم اندر خواب و می‌گویم: وصالست این
به بیداری تو خود هرگز نمی‌پرسی: چه حالست این؟
دهان یا نوش، قد یا سرو، تن یا سیم خامست آن؟
جبین یا زهره، رخ یا ماه، ابرو یا هلالست این؟
❈۱❈
به جرم آنکه مرغ دل هوادار تو شد روزی شکستی بال او، آنگه نمی‌گویی: وبالست این
ز هجران شب زلف تو بنشینم به روز غم معاذالله! چه روز غم؟ خطا گفتم، محالست این
❈۲❈
مرا گویند: مجموعی ز عشق آن صنم یا نه؟ ز همچون من پریشانی چه جای این سؤالست این؟
برای عشق تو گر من ببازم مال و جاه خود مکن عیبی که: پیش من به از صد جاه و مالست این
❈۳❈
حرامست اوحدی را جز درین معنی سخن گفتن که هر کو بشنود گوید: مگر سحر حلالست این؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۴۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

حمیدرضا
2008-10-25T14:35:45
در مصرع اول بیت اول «شب می‌بینم اندر خواب و می‌گویم: وصالست این» با «شبت می‌بینم اندر خواب و می‌گویم: وصالست این» جایگزین شد.
رسته
2008-12-23T18:23:03
بیت 5غلط: سالستدرست: سوالست---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.