گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:رخت تمکین مرا عشق به یک بار بسوخت آتشم در جگر خسته شد و زار بسوخت

❈۱❈
رخت تمکین مرا عشق به یک بار بسوخت آتشم در جگر خسته شد و زار بسوخت
بنشستم که: نویسم سخن عشق و ز دل شعله‌ای در قلم افتاد، که طومار بسوخت
❈۲❈
دل یاران، تو نگفتی که بسوزد بر یار؟ ما خود آن یار ندیدیم که بر یار بسوخت
چاره جز سوختن و ساختنم نیست کنون کاندکی کرد مرا چاره و بسیار بسوخت
❈۳❈
گر ببینی تو طبیب دل مجروح مرا گو: گذر کن تو بدین گوشه که بیمار بسوخت
گفتم: از باغ رخش تازه گلی باز کنم نور رویش جگرم را بتر از خار بسوخت
❈۴❈
سخن سوختن عشقت اگر باور نیست ز اوحدی پرس، که بیچاره درین کار بسوخت

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها