گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:جانا، دلم ز درد فراق تو کم نسوخت آخر چه شد، که هیچ دلت بر دلم نسوخت؟

❈۱❈
جانا، دلم ز درد فراق تو کم نسوخت آخر چه شد، که هیچ دلت بر دلم نسوخت؟
نزد تو نامه‌ای ننوشتم، که سوز دل صد بار نامه در کف من با قلم نسوخت
❈۲❈
بر من گذر نکرد شبی، کاشتیاق تو جان مرا به آتش ده گونه غم نسوخت
در روزگار حسن تو یک دل نشان که داد؟ کو لحظه لحظه خون نشد و دم بدم نسوخت؟
❈۳❈
یک دم به نور روی تو چشمم نگه نکرد کندر میان آن همه باران و نم نسوخت
شمع رخ تو از نظر من نشد نهان تا رخت عقل و خرمن صبرم به هم نسوخت
❈۴❈
گفتی : در آتش غم خود سوختم ترا خود آتش غم تو کرا، ای صنم، نسوخت؟
کو در جهان دلی، که نگشت از غم تو زار؟ یا سینه‌ای، کزان سر زلف به خم نسوخت؟
❈۵❈
صد پی بر آتش ستمت سوخت اوحدی ویدون گمان بری تو که او را ستم نسوخت

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها