گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:آن چشم مست بین، که دلم گشت زار ازو ای دوستان، بسوخت مرا، زینهار ازو!

❈۱❈
آن چشم مست بین، که دلم گشت زار ازو ای دوستان، بسوخت مرا، زینهار ازو!
گرد از تنم به قد برآورد و همچنان بر دل نمی‌شود متصور گذار ازو
❈۲❈
گر پیش او گذار کنی، ای نسیم صبح پیغام من بگوی و سلامی بیار ازو
او گر به اختیار دل ما رود دمی گردد دل شکستهٔ ما به اختیار ازو
❈۳❈
روزی به لطف اگر سگ کویم لقب نهد زانگه مرا همیشه بس این افتخار ازو
هر کس که با درخت گلی دوستی کند شرط آن بود که: باز نگردد ز خار ازو
❈۴❈
آن کو به تیغ روی بگرداند از حبیب عاشق نشد هنوز، تو باور مدار ازو
گر دوست بر دل تو زند زخم بی‌شمار آن زخم را بزرگ فتوحی شمار ازو
❈۵❈
تا از کنارم آن گهر شب‌چراغ رفت از خون دیده پر گهرم شد کنار ازو
او را به خون دیده بپرورده‌ایم، لیک شاخی بلند بود، نچیدیم بار ازو
❈۶❈
داغم گذاشت در دل و بر ما گذشت و ما دل شاد می‌کنیم بدین یادگار ازو
گفتم که: اوحدی ز غمت مرد، رحمتی گفتا: مرا چه غم که بمیرد هزار ازو؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۸۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها