گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:عارف چو بحر باید: لب خشک و رخ گشاده بر جای خود چو بحری جوشان و ایستاده

❈۱❈
عارف چو بحر باید: لب خشک و رخ گشاده بر جای خود چو بحری جوشان و ایستاده
از خاک در گذشته، افلاک در نوشته یک باره روح گشته، تن را طلاق داده
❈۲❈
چون عاشقان جانی،در حال زندگانی هفتاد بار مرده، هشتاد بار زاده
آهنگ کار کرده، تن را حصار کرده وین نفس خوار کرده، چون خاک اوفتاده
❈۳❈
آفاق را سترده، انفس مگس شمرده رخت از ازل ببرده، رخ در ابد نهاده
هر کثرتی که دیده، در سلک خود کشیده از جملگان بریده، در وحدت ایستاده
❈۴❈
چون لوح ساده کرده دل را ز جمله نقشی پس نام او نوشته بر روی لوح ساده
خود را شمرده با او چون صفر در عددها او را بدیدهٔ در خود چون می ز جام باده
❈۵❈
دایم بسان پسته، خندان و دل شکسته ز اسب وجود جسته، چون اوحدی پیاده

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۷۰۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها