اوحدی:یا به نزد خویشتن راهم بده یا مجال ناله و آهم بده
❈۱❈
یا به نزد خویشتن راهم بده
یا مجال ناله و آهم بده
از دهانت چون نمی‌یابم نشان
بوسه‌ای زان روی چون ماهم بده
❈۲❈
تشنهٔ چاه زنخدان تو شد
جان من، آبی از آن چاهم بده
غربت من در جهان از بهر تست
قربت خاصان درگاهم بده
❈۳❈
دوش میگفتی: ز من چیزی بخواه
بوسه‌ای زان لعل میخواهم، بده
هر چه از من خواستی یکسر تراست
از تو من نیز آنچه میخواهم بده
❈۴❈
یا خیال خود به خواب من فرست
یا دلی بیدار و آگاهم بده
گنج وصلت هم درین ویرانهاست
آن چنان گنجی ز ناگاهم بده
❈۵❈
بر بساط آرزو چون اوحدی
شاه میخواهم ز رخ، شاهم بده
کامنت ها