اوحدی:بر در میخانه این غلغل و آن طنطنه چیست؟ بیاور چراغ، پیش نه آتشزنه
❈۱❈
بر در میخانه این غلغل و آن طنطنه
چیست؟ بیاور چراغ، پیش نه آتشزنه
گر ز حریفان ماست، با دل یک رنگ و راست
همچو منش مست کن، رود بر طل و منه
❈۲❈
ور ز بزرگان دهر باشد و گرگان شهر
خاک نیرزد بهل، با همه کوچ و بنه
از الف و از نقط درشکن این یک ورق
صدر نداند گرفت، جز الف یک تنه
❈۳❈
کژ مکژ این گروه راه به جایی نبرد
تا که در افتادشان در مکن و کن کنه
بسر ندارند و یمن، با خود از آن ساختند
بهر خلاف و جدل میسره و میمنه
❈۴❈
ای که به حیله گری دم دهی و داد نه
رو، سخن از حال گوی، چند ز حول و سنه؟
گر دلت آلوده شد، بر در میخانه آی
کز پیپالود نیست میکنه در میکنه
❈۵❈
زانکه روایت گری، گر نروی راه او
بس که ببینی عنا از پی این عنعنه
خواجه به خواب اندرست، یا به شراب اندرست
ورنه مؤذن نخفت دوش بر آن میذنه
❈۶❈
آینهٔ حق تویی، از در معنی، ولی
از نم ناموس و نام تیره شدست آینه
بس که به دود هوس خانه سیه کردهای
هیچ ندانست تافت نور در آن روزنه
❈۷❈
هست تفاوت به قدر، ار چه به قدرت کند
شیشه گنی آفتاب، شاش تنی بوزنه
با همه دستان، بسی بر سر ما بگذرد
از روش چرخ زال بهمن و بهمنجنه
❈۸❈
از نفس اوحدی گوهر ایمان طلب
چون گهر احمدی از صدف آمنه
کامنت ها