گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:نیامد وقت آن کز من بخواهی عذرآزارت؟ دلم را شربتی سازی ز لعل چاشنی دارت؟

❈۱❈
نیامد وقت آن کز من بخواهی عذرآزارت؟ دلم را شربتی سازی ز لعل چاشنی دارت؟
دل از دستم برون بردی که با ما سر در آری تو بما سر در نیاوردی و سرها رفت در کارت
❈۲❈
گمان بردم که: میجوید دلت وصل مرا، لیکن مرا کمتر بجویی تو، که میجویند بسیارت
هم امروز از جهان دیدن فرو بندم دو بینایی اگر دانم که: فردا من نخواهم دید دیدارت
❈۳❈
سرم را می‌کنی پر شور و بردل می‌نهی منت دلم را میکشی در خون و برجان می‌نهم بارت
ز روی راستی با تو ندارد سرو مانندی که: گر در بوستان آیی، بمیرد پیش رخسارت
❈۴❈
گل وصلی به دستم چون نمی‌آید چه بودی‌ار کسی بودی که برکندی ز پای اوحدی خارت؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۷۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها