گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:خانهٔ صبر مرا باز برانداخته‌ای تا چه کردم که مرا از نظر انداخته‌ای؟

❈۱❈
خانهٔ صبر مرا باز برانداخته‌ای تا چه کردم که مرا از نظر انداخته‌ای؟
هر دم از دور مرا بینی و نادیده کنی خویش را نیک به جایی دگر انداخته‌ای
❈۲❈
عوض آنکه به خون جگرت پروردم دل من بردی و خون در جگر انداخته‌ای
ناوک غمزه بیندازی و بگریزی تو تا ندانم که تو بیدادگر انداخته‌ای
❈۳❈
گفته بودی که: دلت را به وفا شاد کنم چون نکردی به چه آوازه در انداخته‌ای؟
باد را بر سر کوی تو گذر دشوارست زان همه دل که تو بر یک دگر انداخته‌ای
❈۴❈
آن سواری تو، که در غارت دل صد نوبت رخت جان برده و بارم ز خر انداخته‌ای
ای بسا سوخته دل را! که به پروانهٔ غم آتش اندر زده چون شمع و سر انداخته‌ای
❈۵❈
ز اوحدی دل سر زلف تو ببر دست و کنون نیست در زلف تو پیدا، مگر انداخته‌ای؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۷۳۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها