اوحدی:ای که تیر بیوفایی در کمان پیوستهای بار دیگر چیست کندر دیگران پیوستهای؟
❈۱❈
ای که تیر بیوفایی در کمان پیوستهای
بار دیگر چیست کندر دیگران پیوستهای؟
گر به شمشیر فراقم پی کنی صد پی روان
در تو پیوندم، که صد رگ با روان پیوستهای
❈۲❈
ای بهایی گوهر، اندر سلک پیمان و وفا
با چنان خرمهرها بس رایگان پیوستهای!
میخوری خون دل من، تا ز دل دوری کنم
از دلم چون دور گردی؟ چون به جان پیوستهای
❈۳❈
وقت خاموشی چو فکر اندر دلم پیچیدهای
روز گویایی چو ذکرم در زبان پیوستهای
گر چه هر دم بشکنی عهدی و برداری دلی
همچنین میکن، که با ما هم چنان پیوستهای
❈۴❈
گوش دار، ای بت که از زلف گریبانگیر خود
فتنها در دامن آخر زمان پیوستهای
گر بجوشد خونم اندر پوست چندان طرفه نیست
که آتش مهرم به مغز استخوان پیوستهای
❈۵❈
دشمن من خاک بر سر کرد، تا در کوی خویش
اوحدی را سر به خاک آستان پیوستهای
کامنت ها