گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:او را که در سماع سخن نیست حالتی فریاد و رقص او نبود جز ضلالتی

❈۱❈
او را که در سماع سخن نیست حالتی فریاد و رقص او نبود جز ضلالتی
چون ذره آنکه رقص کند در رهش ز عشق روشن چو آفتاب بیابد ولایتی
❈۲❈
هر کس که او نه از سر دردی زند نفس لازم شود بهر نفس او را خجالتی
آشوب رقص و شور و شر و های و هوی او دیوانگیست این همه بی‌وجه حالتی
❈۳❈
بر مدعی ببند در خانقاه عشق تا در میان جمع نیارد ثقالتی
آنرا که پای رفتن و دست وصول نیست بهتر ز سوز سینه نباشد رسالتی
❈۴❈
مشغول ذکر دوست به معنی عجب مدار کورا ز شور و مشغله بینی ملامتی
چون راه سر مرد به معنی گشاده گشت از پر یشه‌ای بکند ساز و آلتی
❈۵❈
اندر جهان حوالت هر کس به جانبیست ما را به جانب تو زهی خوش حوالتی!
جانا، دلم به آتش دوری بسوختی آه! ار به وصل خود نکنی استمالتی
❈۶❈
چون اوحدی به جان سخن کی رسد کسی؟ تا از کتاب دل بنخواند مقالتی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۷۵۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها