اوحدی:دانهای بر روی دام انداختی مرغ آدم را ز بام انداختی
❈۱❈
دانهای بر روی دام انداختی
مرغ آدم را ز بام انداختی
تا شود سجاده و تسبیح رد
جرعهای در کاس و جام انداختی
❈۲❈
هر کرا خون خواستی کردن حلال
خرقهٔ او بر حرام انداختی
چون سزای سوختن دیدی مرا
در چنین سودای خام انداختی
❈۳❈
بیدلان را چون ندیدی مرد وصل
در کف پیک و پیام انداختی
یک سخن ناگفته، ما را چون سخن
در زبان خاص و عام انداختی
❈۴❈
دیگران را بار دادی چون کلیم
اوحدی را در کلام انداختی
کامنت ها