گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:گر تو سری میکشی تا نکنی آشتی ما ز تو سرکش‌تریم،پس تو چه پنداشتی؟

❈۱❈
گر تو سری میکشی تا نکنی آشتی ما ز تو سرکش‌تریم،پس تو چه پنداشتی؟
ما دل صد آشنا بهر تو بگذاشتیم ای که ز بیگانگی هیچ بنگذاشتی
❈۲❈
با تو چه سودی نداشت صلح، به جنگ آمدیم کار چو مشکل شود جنگ به از آشتی
شاخ ستم کشته‌ای، بار جفایی بچین هم تو توانی درود تخم که خود کاشتی
❈۳❈
دوش فرستاده‌ای: کز تو ندارم خبر خود بنگویی که: تو از که خبر داشتی؟
با دگران مر ترا هر چه میسر نشد از غم و رنج و جفا بر دلم انباشتی
❈۴❈
شغل تو گر خواجگیست، در پی آن روز، که هست کار من و اوحدی رندی و ناداشتی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۷۷۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مسعود رستگاری
2019-09-20T01:08:54
بیت سوم، مصرع اول، به این صورت صحیح است:با تو «چو» سودی نداشت صلح به جنگ آمدیم
مسعود رستگاری
2019-09-20T01:10:46
بیت آخر، مصرع اول، به این صورت صحیح است:شغل تو گر خواجگیست، در پی آن «رو» که هست