گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:پادشاهست آنکه دارد در چنین خرم بهاری ساقیی سرمست و جامی، مطربی موزون و یاری

❈۱❈
پادشاهست آنکه دارد در چنین خرم بهاری ساقیی سرمست و جامی، مطربی موزون و یاری
نوش کن جام صبوح و کوش کز شاخ گل‌تر بلبلی هر دم بنالد، بلکه چون بلبل هزاری
❈۲❈
چون به دستم باده دادی شیر گیرم کن به شادی تا توانم صید کردن، گر به دست افتد شکاری
آمد آن موسم که: هر کس با دلارامی که دارد باده نوشد در میان باغ و ما نیز از کناری
❈۳❈
دست بستان را ز هر دستی نگاری بست گیتی تا تو بنشینی و بنشانی ز هر دستی نگاری
بر مثال لاله دارم سینه‌ای پر خون، که از وی نالهٔ زارم برآید چون ببینم لاله زاری
❈۴❈
ای که غافل می‌نشینی، سوی صحرا رو، که بینی کرده با دو ابر پر گل دامن هر کوه و غاری
هر کرا هست اختیاری گو: همی کن چارهٔ خود چارهٔ ما صبر باشد، چون نداریم اختیاری
❈۵❈
عامیان در شغل و جستی، زاهدان در کبر و هستی عاشقان در عشق و مستی، تا بود هر کس بکاری
من به آب می بشویم نام خود، تا در قیامت چون شمار خلق باشد، من نباشم در شماری
❈۶❈
من چو نرگس برنگیرم ز آب پی چندان که باشد سوسنی در پای سروی، سبزه‌ای بر جویباری
از گنه‌کاران که داند مجرمی را؟ گو: بخواند آنکه میداند شکفتن این چنین گلها ز خاری
❈۷❈
این غزل می‌خوان و در وی اوحدی را یاد می‌کن گر بود فصل بهارت در گلستانها گذاری

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۷۸۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها