گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:دل من دردمند تست درمانش نمی‌سازی دلت بر وی نمی‌سوزد به فرمانش نمی‌سازی

❈۱❈
دل من دردمند تست درمانش نمی‌سازی دلت بر وی نمی‌سوزد به فرمانش نمی‌سازی
تنم را خون دل خوردی و ترکش می‌کنی اکنون عجب دارم ز کیش تو که: قربانش نمی‌سازی؟
❈۲❈
ز کار من همی پرسی که چونست آن؟ نمی‌دانم به دشواری کشید این کار و آسانش نمی‌سازی
لبت یک روز بوسی، گفت،خواهم داد، سالی شد عجب گر باز از آن کشتن پشیمانش نمی‌سازی!
❈۳❈
ترا تا تیر مژگان در کمان ابروان آمد ندیدم سینه‌ای کآماج پیکانش نمی‌سازی
دلم را بارها گفتی که: سامانی دهی، اکنون چو شد سرگشته می‌بینم که سامانش نمی‌سازی
❈۴❈
نمودی: کاوحدی را جمع خواهم داشتن، اکنون نباشی جمع، تا روزی پریشانش نمی‌سازی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۷۹۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها