گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:زهی! نادیده از خوبان کسی مثل تو در خیلی اگر روی ترا دیدی چو من مجنون شدی لیلی

❈۱❈
زهی! نادیده از خوبان کسی مثل تو در خیلی اگر روی ترا دیدی چو من مجنون شدی لیلی
ز هجرت چون فرو مانم جزین کاری نمیدانم که شب روز گردانم بواویلاه و واویلی
❈۲❈
اگر چشمم چنین گرید میان خاک کوی تو ز اشک او همی ترسم که در شهر اوفتد سیلی
به امید تو میباشم من شورید پسر، لیکن کجا با آن چنان رتبت به درویشان کند میلی؟
❈۳❈
به قتلم وعدها دادی و کشتن بیمها، آری ز قتل چه من اندیشی؟ که چون کشته‌ای خیلی
به لطفم پرسشی میکن، که از جور تو دارم من شبی تاریک چون مویی، نهاری تیره چون لیلی
❈۴❈
گرفتم ز اوحدی یکروز جرمی در وجود آمد ز احسان تو آن زیبد که بر جورش کشی ذیلی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۸۲۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مهرزاد شایان
2011-04-16T02:30:35
بیت چهارم ، مصرع اول :به امید تو میباشم من "شورید پسر"، لیکن"شوریده سر" صحیح استباتشکر
مهرزاد شایان
2011-04-16T02:39:56
بیت دوم، مصرع دوم:که شب روز گردانم بواویلاه و واویلیبه نظر می آید یک حرف "را" محذوف استکه شب "را" روز گردانم ...بیت پنجم ، مصرع دومز قتل چه من اندیشی؟ که چون کشته‌ای خیلیشکل صحیح :ز قتل من چه اندیشی؟ که چون من کشته‌ای خیلیبا تشکر