اوحدی:تو ز آه من ار هراسانی چون دلم میبری به آسانی؟
❈۱❈
تو ز آه من ار هراسانی
چون دلم میبری به آسانی؟
بر دل ما مکن جنایت پر
که به ترکت کنیم اگر جانی
❈۲❈
روز آن نیست ورنه هست مرا
با لبت رازهای پنهانی
دل ما را ز نعمت غم تو
هر شبی دعوتست و مهمانی
❈۳❈
نوبت وصل ار به من برسد
راستی نوبتیست سلطانی
گر چه عیدیست مرگ ما بر تو
چون بمیریم، قدر ما دانی
❈۴❈
بار من در گل غم افتادی
این زمان خر ز دور میرانی
در دلت چون توان که بگذارم؟
گر به پیشان جهی به پیشانی
❈۵❈
گفتهای: اوحدی کدام سگست؟
سگ گم گشته، کش نمیخوانی
کامنت ها