گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:باز مخمورم، کجا شد ساقی؟ آن ساغر کجاست؟ تشنگان عشق را آن آب چون آذر کجاست؟

❈۱❈
باز مخمورم، کجا شد ساقی؟ آن ساغر کجاست؟ تشنگان عشق را آن آب چون آذر کجاست؟
همچو چشم خویش ساقی مست می‌دارد مرا ما کجاییم، ای مسلمانان، و آن کافر کجاست؟
❈۲❈
آن چنان خواهم درین مجلس ز مستی خویش را کز خرابی باز نشناسم که: راه در کجاست؟
خلق می‌گویند: زهد و عشق با هم راست نیست ما به ترک زهد گفتیم، این حکایت بر کجاست؟
ای که گفتی: از سر و سامان بیندیش و منوش
باده، بادست این سخن، سامان چه باشد؟ سر کجاست؟
❈۳❈
محتسب بر گاو مستان را فضیحت می‌کند ما به مستی خود فضیحت گشته‌ایم، آن خر کجاست؟
این مسلم، اوحدی، گر باده گفتی: شد حرام این که روی خوب دیدن شد حرام اندر کجاست؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۸۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سعید
2016-03-25T09:46:57
اگه ممکنه این بیت رو برام تفسیر کنید:محتسب بر گاو مستان را فضیحت می کند ما به مستی خود فضیحت گشته ایم آن خَر کجاستممنون
نی نامه
2021-10-12T21:19:02.9382666
داروغه عیب و ایراد خودش رو نمی بینه (سوار بر گاو شدن)و از دیگران عیب‌جویی می کنه، ما خودمان در عالم مستی(مست حال معشوقیم) رسوای جهانیم، و ناتوان از تفهیم نابخردان ، چون وصف این حال اندر بیان نگنجد.