گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:عارت آمد که دمی قصهٔ ما گوش کنی؟ قصهٔ غصه این بی‌سر و پا گوش کنی؟

❈۱❈
عارت آمد که دمی قصهٔ ما گوش کنی؟ قصهٔ غصه این بی‌سر و پا گوش کنی؟
پادشاهی تو، ازین عیب نباشد که دمی حال درویش بپرسی و دعا گوش کنی
❈۲❈
چه زیان دارد؟ اگر بی‌سر و پایی روزی عرضه دارد سخنی وز سر پا گوش کنی
گوش بر قول حسودان مکن، ای رانه رواست که صوابی بگذاری و خطا گوش کنی
❈۳❈
با تو از راستی قد تو می‌باید گفت کان چه از صدق بگویم به صفا گوش کنی
خلق گویند که: با او سخن خویش بگوی من گرفتم که بگویم، تو کجا گوش کنی؟
❈۴❈
به خدا، گر بودت هیچ زیان گر نفسی قصهٔ اوحدی از بهر خدا گوش کنی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۸۴۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

پدرام باستانی پور
2012-05-12T09:26:59
در مصرع اوّل بیت چهارم نوشته شده است: “ای رانه رواست”. ما واژه ای بنام “رانه” نداریم که در اینجا معنی بدهد. نحوه درست نوشتن این مصرع اینست: “ای را نه رواست”. یعنی اینکه ”این را نه رواست”. یا اینکه “این روا نیست.”