گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:هر قصه می‌نیوشی و در گوش می‌کنی پیمان ما چه شد که فراموش می‌کنی؟

❈۱❈
هر قصه می‌نیوشی و در گوش می‌کنی پیمان ما چه شد که فراموش می‌کنی؟
این سخت گفتنت همه با من ز بهر چیست؟ چون من در آتشم تو چرا جوش می‌کنی؟
❈۲❈
بر دشمنان خود نپسندد کس این که تو با دوستان بی‌تن و بی‌توش می‌کنی
در خاک و خون ز هجر تو فریاد می‌کنم ایدون مرا ببینی و خاموش می‌کنی
❈۳❈
همچون علم به بام برآورد نام ما سودای آن علم که تو بر دوش می‌کنی
تا غصه‌های تست در آغوش دست من آیا تو با که دست در آغوش می‌کنی؟
❈۴❈
ده شیشه زهر در رگ و پی می‌کند مرا هر جام می که با دگری نوش می‌کنی
گفتی که: اوحدی ز چه بیهوش می‌شود؟ رویش همی‌نمایی و بیهوش می‌کنی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۸۵۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها