گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:بر گذشت از من و بنمود چو ماه از سر کوی دلبر کافرم از چادر کافوری روی

❈۱❈
بر گذشت از من و بنمود چو ماه از سر کوی دلبر کافرم از چادر کافوری روی
کرده هر هفت سر هفته و گرمابه زده عرق و آب چکانش چو گلاب از سر و موی
❈۲❈
کند شد قوت رفتارم از آن تیزی خوی تیز شد لهجهٔ گفتارم از آن تندی خوی
گفتم: از چیست چنین تازه رخت گفت: از می گفتم: از کیست چنین طیره سرت گفت: از شوی
❈۳❈
خواهشی کردم و القصه عنان در پیچید به وثاق آمد و پر مشک شد از وی مشکوی
خانه روشن شد از آن ماه سجنجل سینه حجره گلشن شد از آن ترک عقیقل گیسوی
❈۴❈
در فرو بستم و بنشست و می‌آوردم و نقل و آنچه در مجلس ازو رنگ پدید آید و بوی
باده گردان شد و او سر خوش و من خرم و نه در میان من و او هیچ کسی جز من و اوی
❈۵❈
دست او ساقی و لب مطرب و رخ معشوقه اوحدی واله و آشفته و زار از همه سوی
گاه در گردنم افتاد چو چوگان زلفش گاه در پای وی افتاده من خسته چو گوی
❈۶❈
باده خورد و به زبان مست شد آن تند نهاد مست بود و به درم رام شد آن عربده جوی
باز کردم ز هم آن زلف دو تا، تار به تار بر گشودم ز هم آن بند قبا، توی به توی
❈۷❈
خانه خالی بود او عاشق و من مست،دگر نتوان گفت برو، هر چه تو دانی میگوی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۸۶۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها