گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:ترا گذاشته بودم که کار ساز شوی چو کار ساخته باشی به خانه باز شوی

❈۱❈
ترا گذاشته بودم که کار ساز شوی چو کار ساخته باشی به خانه باز شوی
به گرد خاطرت اکنون خود آن نمیگردد که هیچ پیش رفیقان خود فراز شوی
❈۲❈
ز دوستان که تو در شهر خود رها کردی گمان نبود که زینگونه بی‌نیاز شوی
تو در دیار خود از خسروان مملکتی رهامکن که: به کلی اسیر آز شوی
❈۳❈
درین حدیقه بسی رازهای پنهانیست به کوش تا مگر از محرمان راز شوی
زنیست صورت دنیا، مهل که دست طمع به دامن تو رساند، که بی‌نماز شوی
❈۴❈
حضور خلق نباشد ز فتنه‌ای خالی درین میانه سزد گر به احتراز شوی
چو زاد آن مقر اینجا به دست باید کرد تو هیچ راه نیابی چو بی‌جواز شوی
❈۵❈
چو اوحدی ز جهان دست حرص کن کوته که وقت شد که در آن منزل دراز شوی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۸۶۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها